تنهایی یک مسأله گسترده و جهانی برای جمعیت بالغ است و تعدادی از مطالعات مختلف آن را با چندین بیماری مزمن مرتبط کردهاند، از جمله: بیماری قلبی، بیماری ریه، بیماری قلبی عروقی، فشار خون بالا، آترواسکلروز، سکته قلبی و اختلالات متابولیکی مانند چاقی و بیماری متابولیکی. تنهایی یکی از عوامل اصلی پیشبینیکننده مشکلات روانی از جمله افسردگی، استرس روانی و اضطراب است. تنهایی با کلیت مرگ و میر در جمعیت بالغ مرتبط است. اما مداخلات محدودی اثربخشی بلندمدت در کاهش تنهایی در بزرگسالان دررابطه با بیماریهای مزمن را نشان دادهاند. تحقیقات ما به سوال زیر میپردازد:
چه شواهدی درباره روابط بین تنهایی و سلامت موجود است؟
تعداد سالمندانی که تنها زندگی میکنند، روز به روز بیشتر میشود و برخی از آنان در خطر احساس تنهایی یا جدایی اجتماعی هستند، با این حال تنهایی و جدایی دو مسأله متفاوت هستند: یک فرد ممکن است تنها باشد و احساس تنهایی نکند و برعکس. وایس اظهار میکند که تنهایی پدیدهای طبیعی است، یک احساس (شخصی) که ممکن است در لحظات خاصی از زندگی به وجود بیاید و هر کسی را متأثر کند، بدون توجه به جنسیت، سن یا ویژگیهای سایر اجتماعی-سرشتی. او همچنین توضیح میدهد که تنهایی اغلب به عنوان ریشهدار در ضعف یا خودپرستی دیده میشود، به عنوان چیزی که – به نظر میآید – فرد باید بتواند آن را از بین ببرد، زیرا این یک بیماری جسمانی نیست. علاوه بر این، او تفاوت بین تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی را بیان میکند. نویسندگان دیگر تنهایی را از دیدگاههای مختلفی تعریف کردهاند: به عنوان واکنش روانی منفی به عدم تطابق میان روابط اجتماعی مورد انتظار فرد (انتظارات) و روابط واقعی که فرد دارد (روابط هدفمند و واقعی)؛ به عنوان یک احساس فردی که به عدم وجود کیفیت مطلوب در برخی از روابط اجتماعی اشاره دارد که ممکن است به دلیل داشتن کمتر از تعداد روابط اجتماعی مورد نظر یا به دلیل عدم وجود سطح صمیمیت مورد انتظار در روابط رخ میدهد؛ به عنوان جزء ذهنی از اندازهگیری هدفمند از جدایی اجتماعی، به عبارت دیگر، تنهایی برعکس وضعیت حمایت اجتماعی خواهد بود؛ به عنوان درد اجتماعی، چیزی قابل مقایسه با درد فیزیکی؛ زیرا اگر درد فیزیکی برای ما برای محافظت از خطرات فیزیکی پدید میآید، تنهایی نیز به عنوان یک روش برای محافظت از خطر برای جدا ماندن (مربوط به اهمیت ارتباطات اجتماعی) ظاهر میشود.

تنهایی عاطفی به عدم وجود یک شخصیت پیوسته (همراه با احساسات جدایی) و تنهایی اجتماعی به عدم وجود یک شبکه اجتماعی، عدم وجود یک گروه از افراد که به یک فرد امکان توسعه احساس تعلق، همراهی و بودن در جامعه را میدهد، اشاره دارد. هم در زندگی روزمره و هم در حوزه تحقیقات، محققان مختلف به “تنهایی” و “جدایی اجتماعی” بهطور غیر قابل تمایزی شبیه هستند. اما دیگران، هر دو اصطلاح را از یکدیگر بسیار متفاوت میدانند. تنهایی و جدایی باعث قرار گرفتن افراد در معرض آسیب پذیری یا ضعف اجتماعی میشود؛ این مفهوم پویای کمبود به طور نزدیکی با پایداری، توسعه، برونروی اجتماعی، فقر و عدم وجود منابع حمایت اجتماعی مرتبط است. علاوه بر این، آسیبپذیری اجتماعی به طور نزدیک با ضعف فیزیکی و مرگ و میر مرتبط است.
تنهایی و سلامتی
عوامل تعیینکننده سلامت را میتوان به دو دسته داخلی (شرایط پزشکی و ژنتیک، ضعف، و غیره) و خارجی (محیط فیزیکی و اجتماعی) تقسیم کرد که به نوبه خود با یکدیگر تعامل داشته و همافزاییهای نامتناسب و دوسویه ای ایجاد میکنند. بررسی ها نشان میدهد که برخی از اینها عوامل تعیینکننده اجتماعی هستند، مانند سطح اقتصادی (سطح آموزش، شغل، درآمد و آسیبپذیری اجتماعی)، روابط اجتماعی و حمایت از خانواده و دوستان. این عوامل با افزایش خطر مرگ و میر مرتبط شدهاند. سلامت و توسعه ما توسط مشارکت ما در فعالیتهای اجتماعی جامعه، توانایی مراقبت از خودمان، سطح کنترل ما بر شرایط زندگی و همچنین با زمینهای که در آن ارتباط ما با محله، جامعه و جامعه اتفاق میافتد، مشخص میشود. این آسیبپذیری اجتماعی با افزایش شیوع ضعف و سطوح بالاتری از مرگ و میر بیمارستانی مرتبط شده است.
به طور کلی، مداخلات در زمینه تنهایی و جدایی اجتماعی میتواند با کمک به بهبود شبکه اجتماعی یا مشارکت اجتماعی یک فرد، تنهایی ذهنی یا عاطفی را کاهش دهند، اما اثربخشی آنها در بهبود سلامت هنوز اثبات نشده است. نمونهها اغلب کوچک هستند و گاهی اوقات گروه کنترلی وجود ندارد. در مورد مداخلات صورت گرفته در خانههای سالمندان، افزایش اندازه نمونه یک وظیفه پیچیده است، زیرا بخش قابل توجهی از افرادی که در آنجا زندگی میکنند، دارای ناتوانیهای عملکردی، حسی و/یا شناختی هستند که مشارکت آنها در برنامههای این نوع را پیچیده میکند. با این حال، بسیاری از این افراد به طور قابل توجهی از یک مداخله که به کاهش تنهایی و جدایی آنها کمک کند، بهرهمند خواهند شد، که اغلب به دلیل وابستگی آنها تشدید میشود
نویسنده: مونا درجی
کارشناسی ارشد روانشناسی
شماره پروانه: 1510768

بدون دیدگاه